18مرداد
سلام حبه انگور
دردونه ی من
مامان فدای مامان مامان گفتنت بشه عزیزم
جدیدا یاد گرفتی دیگه اسمم هم صدا میزنی(آده )مثلا فائزه
به خورده از شیطنتات بگم بابا که دیگه کلا ازت آسی شده ظهر ا از خواب بیدار میشی میوفتی رو بابا وموهاشو میکشی بینیشو میگیری ...
خلاصه داغونش میکنی
چند روز پیش داشتم نماز میخوندم بابایی هم تواتای نماز میخوند گوشی بابایی زنگ خورد توجهی نکردی بهد گوشی من زنگ خورد یریع اسباب بازیتو انداختی خودت رسوندی به مبل پاتو باز کردی ورفتی بالا منم کنارت بودم همه چیزو میدیدم بهبهدرفتی گوشی مامی رو که رو مبل تو شارژ بود برداشتی شروع کردی الو الو گفتن دیگه صدای گوشی نیومد گفتم حتما قطعش کردی دوباره گوشی رنگ خورد بهد از یکی دوتا زنگ صداش قطع شد والو گفتنای شما شروع شد صدای مامان جون از اون طرف خط میومد
این اولین باری بود که خودت گوشی رو به تنهایی جواب دادی
این چند وقته همش درحال تقلیدی یعنی هر کاری که اطرافیانت انجام میدن سعی میکنی همون کارو بکنی
عاشقتم مامانی